ژان والژان

نوشته های سید مهدی درباره ی سیاست دین مذهب و اجتماع

ژان والژان

نوشته های سید مهدی درباره ی سیاست دین مذهب و اجتماع

 

 مطلبی از رسول چشمه ها

 

 

احمدی نژاد گفت به مصیبت حسین (ع) فکر کن !

 

 

1-   چند ماه پیش دکتر محمود احمدی نژاد ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران برای شرکت در جلسه ای مهم سفری چند ساعته به یکی از استان های کشورمان داشت ؛ من نیز به واسطه ای در آن محل حاضر شده و پس از پایان  جلسه با دکتر چند کلامی صحبت کردم . یکی از دوستان خواست که مرا به ایشان معرفی کند اما او که هر بار بیشتر از گذشته مرا مبهوت حافظه قوی و تیز هوشی خود می کند جوانی را که در دوران تصدی اش در شهرداری تهران و بعد در جریان انتخابات و پس از آن نیز چند باری از نزدیک دیده بود را به خاطر می آورد . . .

کنار پنجره ی طبقه چهارم ساختمان ایستاده بودیم و دکتر در آن پالتوی زمستانی اش بیش از هر زمانی مهربان و مظلوم جلوه می کرد ٬ چهره اش از آخرین باری که با او از نزدیک گفتگو کردم  یعنی زمستان سال قبلش شکسته تر و محاسنش سپید تر شده بود . با او از جریان قدرتمند مافیا و اتحاد احزاب و جریان های سیاسی برای زمین زدن دولت گفتم ٬ با او از مادر شهیدی گفتم که به دولتش امید بسته ٬ از مردمی که به زیرکی ریشه ی همه ی این ناملایمات را می شناسند ٬ با او از رنج ها و مصیبت هایش گفتم ٬ از موهایی که سپید کرده ٬ دکتر  بازوی مرا گرفته بود و هرازچند گاهی با چشم های مهربانش نگاهم می کرد .

دور و برمان شلوغ شده بود و محافظش نیز مدام چشم غرّه می رفت ٬ صدایم هر لحظه آهسته تر می شد  تا کسی نشنود ٬ به دکتر گفتم هر صبح که که حجم وسیع تهمت ها و توهین های جدیدی که نثارش می کنند را می بینم ٬ خدا خدا می کنم که کاش این ها را نبیند و نشنود و  نخواند ! بازویم را فشرد ٬ سری تکان داد و با همان تبسم معروفش گفت : به مصیبت حسین (ع) فکر کن ! مصیبت احمدی نژاد که چیزی نیست !

2 -    این روزها که می بینم با فرمان حمله ای که  خاتمی صادر کرده آتش دشمنی ها و کینه توزی ها شعله ور تر گشته و آن که هرگز دست از عداوت نشست از پایان دوران مدارا می گوید ٬ این روزها که رئیس جمهور سابق که سهمیه بندی بنزین را باید اجرا می کرد و شجاعتش را نداشت ٬ تحول اقتصادی را به اجرا در می آورد و اراده اش را نداشت و مالیات و گمرک و بیمه و سازمان مدیریت را باید متحول می ساخت ولی منافع احزاب اجازه آن را به او نمی داد ٬ که باید به سفرهای استانی می رفت و رنج ها و دردهای مردم را از زبان خودشان می شنید اما هم نشینی  با دانشجویان تحکیمی و تحریمی و تعظیمی !! و روزنامه نگاران و روشنفکران را به روستاییان خراسان جنوبی و کارگران هرمزگانی و کشاورزان چهارمحال و بختیاری و . . .  ترجیح داد ٬ می گوید که کشور در سکوت و سکون است !! ٬ می خواهم مصیبت احمدی نژاد را فریاد کنم که تمام آبرویش را برای توسعه و تعالی ایران عزیز گذاشت و به صراحت می گوید حتی حاضر است دولتش زمین بخورد ولی کشور به قلّه های پیشرفت برسد ٬ دردمندانه می گوید حاضر است قطعه قطعه شود ولی عدالت اجرا شود ٬ حاضر است مثل رجایی در آتش بسوزد ولی لبخند را بر لب جوان ایرانی بنشاند ٬ اما مدام حرف خودش در گوشم هست : به مصیبت حسین (ع) فکر کن ! مصیبت احمدی نژاد که چیزی نیست !

یا بسم الله الرحمن الرحیم 

 

 

سخنرانی رییس جمهور در گیلان 

الهی رضا به رضاک تسلیما لامرک لا معبود سواک

االلهم صل علی سیدنا محمد خاتم النبیین و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و اصحابه المنتجبین و جمیع الملائکه و الانبیاء و المرسلین و الشهدا ء و الصالحین الی یوم الدین

اللهم الحقنا بالحسین و بالاولاد الحسین و بالاصحاب الحسین.

آمین

سلام و درود و رحمت بر حسین حجت خدا و جانشین حجت او و بر ارواح و اجساد پاک و مطهر پدران او و اهل بیت و اصحاب و یارانش... سلام بر او در این لحظه و در همه لحظات.

ماربین:آری در ظاهر یزید حسین و یارانش را نابود کرد اما در باطن حسین یزید و سلسله بنی امیه را بیشتر از هزار بار کشت. یزید آنها را در یک روز و حسین او را و قومش را تا ابد میکشد و نابود میکند.

آنطون بارا: اگر حسین از آن ما بود در هر سرزمینی برای او بیرقی برمی افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری بر پا مینمودیم و مردم را با نام او به آیین مسیحیت فرامیخواندیم.

امام حسین (علیه السلام): ای شیعیان ابوسفیان! اگر دین ندارید اگر از روز قیامت نمی هراسید  دست کم در این دنیا آزاده باشید.

ادوارد براون:آیا کسی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود، آغشته با حزن و الم نگردد، حتی غیرمسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی در تحت لوای او انجام گرفت، انکار کنند.

توماس کارلایل: بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم، این است که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند، آنها با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جائی که حق با باطل روبه رو می شود، اهمیت ندارد و پیروزی حسین با وجود اقلیتی که داشت باعث شگفتی من است. شب عاشورا حضرت زینب (س) برادرش حسین (ع) را میبیند که مشغول جمع آوری سنگریزه ها از روی زمین است. وقتی علت را جویا میشود امام (ع) میفرمایند: من میدانم که فردا بعد از کشته شدنم کودکان با پای برهنه در این دشت به این سو و آن سو میدوند تا از دست دشمن فرار کنند. اینک این سنگریزه ها را جمع میکنم تا مبادا پای کودکان زخمی شود.

مهاتما گاندی(رهبر آزادی بخش هند):من زندگی امام حسین علیه السلام آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه کافی به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین علیه السلام پیروی کند.

ونستان (امریکایى): تا وقتى مسلمانان مثلث جاودانه‏اى چون:(1) قرآن که تلاوت شود و پیام‏هایش پیروى گردند، (2)کعبه‏اى که قصد شود و ایجاد همدلى و وحدت کند و (3)حسینى که یاد شود و از او الهام گرفته شود دارند، هیچ کس قدرت نفوذ و تسلط کامل بر آنها را نخواهد داشت.قال رسول الله (صلوات الله علیه و آله و سلم):

یا جابر زر قبر الحسین بکربلا فان کربلا قطعه من الجنه

هنگامی که امیرالمومنین (ع) از کربلا میگذشت اشک از دیدگانش جاری گشته و فرمودند: اینجا قتلگاه عاشقان شهیدی است که نه پیشینیان از ایشان جلو می افتند و نه افرادی که پس از آنها می آیند به مقام ایشان دست میابند.

 

آن حنجره آهنگ و سرودش خون بود

آن پنجره دستی که گشودش خون بود

در وادی اشراق شهادت آن یار

خون بود همه کشف و شهودش خون بود

توندون: شهادت امام حسین علیه السلام از همان زمان که طفلی بیش نبودم در من تأثیر عمیق و حزن آوری می بخشید. من اهمیت برپا داشتن این خاطره بزرگ تاریخی را می دانم. این فداکاری های عالم از قبیل شهادت امام حسین علیه السلام سطح بشریت را ارتقاء بخشیده است و خاطره آن شایسته است همیشه بماند و یادآوری شود.

توماس گاریک مازاریک (مبارز ایتالیایی): بسیاری از مورخین ما از کم و کیفیت این رسم و ازدیاد عزاداری واقف نبوده، جاهلانه سخن می گویند و وضع عزاداری پیروان حسین علیه السلام را مجنونانه می پندارند و ابداً بدین نکته پی نبرده اند که این مسئله در اسلام چه تحولاتی را به وجود آورده و با جنبش و نهضت مذهبی که از تعزیه داری در این قوم پیدا شده در هیچ یک از اقوام و ملل دیگر عالم پیدا نشده با یک نظر دقیق در ترقیات دویست ساله پیروان علی علیه السلام در هندوستان که عزاداری را شعار خود نموده اند تصدیق خواهیم کرد که بزرگترین عالم اصلی مزیت را آنها پیروی می کنند.

دویست سال پیش پیروان علی و حسین علیها السلام در سرتاسر هندوستان در اقلیت بودند و همین حال را ممالک دیگر داشتند. امروزه در ممالک مترقی و ثروتمند مسیحی اگر بخواهند چنین ماتم و عزاداری را به پا نمایند با صرف میلیونها دلار باز هم به تأسیس چنین مجامع و مجالس عزاداری موفق نخواهند شد.

 واشنگتن ایروینک مورخ آمریکایی :برای امام حسین علیه السلام ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن اراده یزید نجات بخشد، لیکن مسئولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمی داد که او یزید را به عنوان خلافت بشناسد. او به زودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگ های تفتیده عربستان روح حسین فناناپذیر است. ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من، ای حسین.

وقتی بنی اسد بالای پیکر پاک ابا عبدالله(ع) آمدند زخم هایی را یر شانه آن حضرت مشاهده کردند. پرسیدند این زخم ها چیست؟ امام سجاد (ع) فرمودند این زخم ها آثار کیسه هایی است که پدرم آن را از غذا پر کرده و بر شانه های خود حمل میکردند تا آنها را به دست فقرا برسانند.

جرح جرداق (مسیحى): فرق على (ع) با معاویه این است که اصحاب معاویه فریفته جاه و زر و زور، مقام و منصب بودند، ولى یاران امام على (ع) فریفته اخلاق و فضیلت و کرامت او شدند و نمونه آن در اصحاب فرزندانش پدیدار بود که وقتى یزید مردم را تشویق به قتل امام حسین (ع) و مامور به خونریزى مى‏کرد، یاران یزید مى‏گفتند: «کم تهب لنا؛ یعنى چقدر و چه مبلغ مى‏دهى تا او را بکشیم‏» اما انصار امام حسین (ع) به او مى‏گفتند: «یا حسین نموت معک؛ ما با تو هستیم و با تو مى‏میریم .» از جمله حبیب این پیر حافظ قرآن به امام حسین (ع) در شب عاشورا گفت: اگر هفتاد بار کشته شویم، سوزانده شویم و پراکنده شویم و سپس جمع شویم و از نو زنده شویم، باز مى‏خواهیم در رکاب تو جنگ کنیم و کشته شویم .

کاپیتان هانیبلت: آن شب (شب عاشورا) هنگامى که آتش اردوها در اطراف او در بیابان برق مى‏زد، پیروان خویش را به اطراف خود جمع کرد و طى یک سخنرانى طولانى و قلب نواز با آنها سخن گفت و بیعت‏ خود را از آنها برداشت؛ آنها را از اتفاقات صبح فردا آگاه کرد و فرمود: یقینا قتل عام انجام خواهد شد و کسانى که با من بمانند یقینا شهید خواهند شد . سپس عمل بسیار زیبایى انجام داد که نشانه آگاهى کامل او از ضعف بشرى و قدرت روح  فداکارى وى و علامت قلب رئوف آن بزرگوار بود . تمام چراغ‏هاى اردو را خاموش کرد و سپس به پیروان خود گفت: هر کس جرات و قلب ایستادگى و شهادت را در خود نمى‏بیند، در تاریکى به طور ناشناس و بدون خجلت ‏برود. صبح روز عاشورا، در حالى که ابرهاى ارغوانى در آسمان شرق جمع مى‏شد، تمام یاران آن شب با ایمان دور امام را گرفتند و همگى آماده مرگ و شهادت بودند.

چارلز دیکنز: اگر منظور امام حسین جنگ در راه خواسته های دنیائی خود بود، من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند، پس عقل چنین حکم می نماید که او فقط به خاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد.

دکتر طه حسین (مصرى): ابن زیاد چنان مى‏پنداشت که با کشتن حسین (ع) فتنه را ریشه کن و شیعه را نومید خواهد ساخت و به این ترتیب آنان را وادار خواهد کرد که دست از آرزوها بشویند و به آنچه ناچار باید به آن گردن نهند سرفرود آورند . ابن زیاد فتنه را گداخته‏ تر کرد و کار بد او کارهاى بد دیگرى را سبب شد و خون‏هاى ریخته شده و شکنجه‏هایى که به کودکان و زنان داده شد همه بر خلاف آن چه ابن زیاد مى‏خواست نتیجه به بار آورد.

  موریس دو کبری:اگر مورخین ما، حقیقت این روز را می دانستند و درک می کردند که عاشورا چه روزی است این عزاداری را مجنونانه نمی پنداشتند، زیرا پیروان حسین به واسطه عزاداری حسین می دانستند که پستی و زیردستی و استعمار واستثمار را نباید قبول کنند، زیرا شعار پیشرو و آقای آنها ندادن تن به زیربار ظلم و ستم بود.

قدری تعمق و بررسی کنیم که در مجالس عزاداری حسین علیه السلام چه نکات دقیق حیات بخشی مطرح می شود! در مجالس عزاداری حسین گفته می شود، که حسین علیه السلام برای حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگی مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زیربار استعمار و ماجراجوئی یزید نرفت.

پس بیائید ما هم شیوه او را سرمشق قرار داده از زیردستی استعمارگران( بیگانگان) خلاصی یابیم و مرگ باعزت را بر زندگی با ذلت  ترجیح دهیم زیرا مرگ با عزت و شرافت بهتر از زندگی با ذلت است. مسلم است ملتی که از گهواره تا گور تعلیماتش چنین است دارای چه مقام و مرتبی است، دارای هر گونه شرافت و افتخاری است، همه سرباز حقیقی عزت و شرافتند. علاوه بر منافع سیاسی که ذکر شد و اثراتش طبیعی است. بزرگترین پاداش اخروی را مسلمانان در این عملیات( یعنی تعزیه داری حسین می دانند) آشنایان به تاریخ تصدیق خواهند نمود که اصلاح اخلاق و تعلیمات بین المللی جز به وسیله مذهب امروزه بلکه در قرنها در ملل خاورمیانه غیرممکن است. جمعیت تسلیح اخلاقی به خوبی بدین نکته پی برده که وطن خواهی و اتحاد و اتفاق را در سایه دین و مذهب و دیانت ملل خاور زمین به دست آورده اند. امروزه در ممالک متحده آمریکا مردم را به نام خدمت به وطن دعوت می کنند، ولی در آسیا می توان خدمات شایانی را به نام دین و مذهب حاصل نمود.

اگر مسلمانان مذهب را نادیده انگارند و به نام وطن خواهی بخواهند ترقیات سیاسی حاصل کنند، بجای نفع، زیان خواهند برد. زیرا اگر تعلیمات سربازی را با دین توأم سازند، سربازان تا خون در بدن دارند، حاضر نیستند حتی یک وجب از خاک مقدس وطن را تسلیم اجانب نمایند. امروز اگر استقلالی در مسلمانان مشاهده می شود، عامل اصلی آن پیروی از دستورات قرآن و اسلام است و خواهیم دید روزی را که سلطنت های اسلامی در سایه همین نکته اساسی قوت گیرند و بدین وسیله مسلمانان عالم در سایه اتحاد و اتفاق واقعی مانند صدراسلام ممالک مشرق و مغرب عالم را مطیع اوامر خود سازند، حسین علیه السلام شبیه ترین روحانیین به حضرت مسیح است، ولی مصائب او سخت تر و شدیدتر است.

 ماربین: در تاریخ دنیا، هجوم این گونه مصائب پی در پی مخصوص حسین علیه السلام است، این است که به مجرد اینکه حسین شهید گردید و زن و فرزند او را اسیر کردند و آن واقعات دردانگیز پیش آمد، یک مرتبه قبایح و فجایع اعمال بنی امیه ظاهر شد و یک مرتبه جنبش و نهضت عظیمی در مسلمانان پیدا و علیه ( حکومت) یزید و آل امیه قیام کردند. و بنی امیه را مخرب اسلام دانستند و آنها را ظالم و غاصب نامیدند و برعکس بنی هاشم را مظلوم و شایسته خلافت دانسته و حقیقت اسلام را رونقی تازه دادند، مسلمانانی که جنبه روحانیت اسلام را به یکباره فراموش نموده بودند با یک جنبش روشنی به دنبال حق و حقیقت رفتند و نهضتهای عظیم اسلامی شروع شد و دنباله آن تا به امروز امتداد یافت و روز به روز واقعه بزرگ کربلا اهمیت و درخشندگی بیشتری یافت.

مهم ترین اثر این نهضت این بود که ریاست روحانی که در عوالم سیاست اهمیت  شایانی داشت، مجدداً به دست بنی هاشم افتاد و به ویژه در بازماندگان حسین علیه السلام مسلم گردید. چندی طول نکشید که ( حکومت) ظلم و جور معاویه و جانشینان او منهدم شد و در کمتر از یک قرن قدرت از بنی امیه سلب گردید. منهدم شدن( قدرت) از بنی امیه به قسمی شد که امروز نام و نشانی از آنها نمودار نیست و اگر در متن کتب تاریخی نامی از این قوم ذکر شده  در تعقیب آن هزاران نفرین و ناسزا هم نوشته شده و این نیست، مگر به واسطه قیام حسین و یاران با وفای او.

درس امام حسین علیه السلام و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا اصول ابدی عدالت و ترحم و محبت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و همچنین می رساند که هرگاه کسی برای این صفات ابدی مقاومت کند و بشر در راه آن پافشاری نماید، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند.

امام حسین(ع): زندگی  جز عقیده و مبارزه در راه آن چیز دیگری نیست.

            علامه علائلى، (نویسنده مصرى):

تاریخ هر ملتى واقعا تاریخ بزرگان آن است . پس هر ملتى که رجال بزرگ ندارد تاریخ سترگ ندارد یا اصلا تاریخش شایسته نگارش نیست؛ و ما چون حسین (ع) را میان رجال تاریخ داریم نه تنها بزرگوارى را مانند رجال تاریخى دیگر در نظر داریم، بلکه بزرگترین رجال تاریخ است که همه را کوچک کرده و شخصیت ‏خود را سرمقاله همه آنان پدید آورده و این عجیب نیست؛ زیرا همه مردان عالم را که تاریخ شناخته، عمر خود را در تحصیل مجد و بزرگوارى زمین صرف کرده‏اند؛ ولى حسین (ع) مجد آسمان را طلبید و جان خود را فداى آن کرد.

ل . م . بوید: در طی قرون افراد بشر همیشه جرات و پردلی و عظمت روح و بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشته اند و در همین هاست که  آزادی و عدالت هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمی شود. این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین علیه السلام و من مسرورم که با کسانی که این فداکاری عظیم را از جان و دل ثنا می گویند، شرکت کرده ام، هر چند که 1300 سال از تاریخ آن گذشته است.

  گیبون: در طی قرون آینده بشریت و در سرزمین های مختلف شرح صحنه حزن آور مرگ حسین موجب بیداری قلب خونسردترین قارئین خواهد شد.

 ماربین: می توان ادعا نمود که تا به امروز تاریخ بشریت نظیر چنین شخص والااندیش و فداکار به خود ندیده و نخواهد دید. هنوز اسرای حسین علیه السلام نزد یزید نرسیده بودند که علم خون خواهی حسین علیه السلام  برافراشته شد و نهضت عظیمی علیه یزید آغاز شد، مظلومیت حسین علیه السلام بر همه ثابت شد و پرده از روی نیات و جنایات بنی امیه برداشته شد و کار به جایی رسید که خاندان و حرمسرایان یزید زبان شماتت بر او دراز کردند و با اینکه ممکن نبود نام حسین و خاندان علی علیه السلام در اطراف و جوانب یزید به نیکوئی برده شود. پس از این واقعه در " پایتخت" یزید، همه جا صحبت از مظلومیت حسین و یاران او بود و خاندان علی علیه السلام را به تقدیس و عظمت یاد می کردند و با اینکه یزید یارای شنیدن چنین کلماتی را نداشت، جز سکوت چاره ای ندید.